روزی فیلی با سرعت از جنگل می گریخت. دلیل فرار را از او پرسیدند. گفت: شیر دستور داده گردن همه ی زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو که زرافه نیستی! تو فیلی. پس چرا فرار می کنی؟!
فیل گفت: من می دانم فیل هستم…
اما
جناب شیر مأموریت این کار را، به عهده ی الاغ گذاشته، تا بخواهم ثابت کنم من زرافه نیستم، سرم به باد رفته…
.
.
.
وقتی مأموریت های مهم را برعهده ی افراد نادان و نالایق می گذارند، همیشه نتیجه کار فاجعه بار می شود.
فیل
